دیروز تو مترو بهت فکر میکردم. به درد و دلایی که کرده بودیم. به نگرانیامون. به اینکه باورم نمیشه عروسیته! باورت میشه؟ به اینکه چه خوب...چه خوشحالم...چه خوب که زن خونت میشی...مامان میشی...اینا آرومم میکنه